شد فرودين بهبه، بس دلنشين بهبه
ايران شد از نسيمش خلد برين بهبه
ساقی بيار آن آب و آتش گون زچرخشت
مارا بنوشان جرعهای از ياد زرتشت
اكنون نمیدانی مگر فصل بهار است
جامی كرم فرما كه دلها بیقرار است
هست اين بهار شيرين از يادگار ديرين
كس نمیكند فراموش آيين شت زراتشت
جشن نياكان است روز درخشان است
اين جشن باستانی مخصوص ايران است
آن سان كه گردد خور ز خاور آشكارا
شد مهر زرتشت پيمبر آشكارا
از مقدم خود كشور جم را جوان كرد
ايرانيان را سربلند و شادمان كرد
از كيش پاك يزدان، شد اهرمن گريزان
كس نمیكند فراموش آيين شت زراتشت
ای ملت ديرين بنگر بر اين آيين
اندرز آسمانی اندر اوستا بين
گفتارنيک، كردارنيک، انديشهی نيک
هر كس كه دارد باشد او را پيشهی نيک
دارندگان اين نشان يزدان پرستند
هستند و از ياران ما هر جا كه هستند
تا گردش زمان است تا دور آسمان است
كس نمیكند فراموش آيين شت زراتشت
ای زاده سيروس ای پور كيكاووس
ديگر مشو هراسان ديگر مخور افسوس
بگرفته اهريمن به لب از حيرت انگشت
لرزد چو بيند اقتدار مهد زرتشت
تا سدره و كشتی به تن پيوسته داريم
از اهرمنهای زمان ترسی نداريم
تا گردش زمان است تا دور آسمان است
كس نمیكند فراموش آيين شت زراتشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر