۱۴۰۴/۸/۳

خداحافظی با رادیو گلچین – پایانی بر دورانی شیرین پس از ۱۵ سال

رادیو گلچین، برای بسیاری از ما تنها یک وبسایت نبود؛ بلکه پناهگاهی بود برای گوش سپردن به موسیقی‌های خاطره‌انگیز، مرور یادهای دور و کسب آرامش در شلوغی‌های زندگی روزمره. این سایت با مجموعه‌ای بی‌نظیر از ترانه‌ها و برنامه‌های صوتی فارسی، توانست برای سال‌ها جایگاه ویژه‌ای در دل دوستداران موسیقی ایرانی پیدا کند.


خداحافظی با رادیو گلچین تنها خاموش‌شدن یک آدرس اینترنتی نیست؛ بلکه پایان عصری از نوستالژی و همدلی است. بسیاری از کاربران این سایت، خاطرات تلخ و شیرین زندگی‌شان را با آهنگ‌های منتشرشده در رادیو گلچین پیوند زده‌اند. امید که یاد این سایت و خدمات ارزشمندش برای همیشه در قلب کاربرانش باقی بماند، و شاید در آینده شاهد بازگشت یا ادامه راه آن در قالب‌های جدید باشیم.

آمار کامل رادیو گلچین (radiogolchin.com)

تعداد کل هنرمندان و پست‌ها

بر اساس بخش "هنرمندان" در سایت، مجموع کل پست‌ها از تمامی خوانندگان عبارت است از:

محبوب‌ترین خوانندگان بر اساس تعداد پست:

  • محمدرضا شجریان: 48 پست (بیشترین تعداد)

  • هایده: 36 پست

  • ابی: 24 پست

  • شهرام ناظری: 20 پست

  • دلکش: 19 پست

  • ویگن: 15 پست

  • دریا دادور: 13 پست

  • گوگوش: 12 پست

  • داریوش: 11 پست

بازه زمانی فعالیت سایت

  • اولین پست: سپتامبر ۲۰۰۸ - "مرد من، مرد عاشق" توسط سیمین غانم

  • آخرین پست: دسامبر ۲۰۱۹ - "ریشه در خاک" توسط شهرام ناظری

نام تمامی خوانندگان موجود در سایت

سایت شامل ۶۲ هنرمند مختلف است:

آغاسی، آفت، ابی، احمد عاشورپور، الهه، ایرج، ایرج بسطامی، بهرام حصیری، بیژن بیژنی، بیژن ترقی، بیژن مفید، تورج شعبانخانی، جلال همتی، جمال الدین منبری، جمشید شیبانی، جواد بدیع زاده، حبیب، حسام الدین سراج، حسن گل نراقی، داریوش، دریا دادور، دلکش، رامش، رسول نجفیان، زویا ثابت، سالار عقیلی، ستار، سوسن، سیاوش قمیشی، سیما بینا، سیمین غانم، شاهرخ، شاهپور رحیمی، شاهکار بینش پژوه، شماعی زاده، شهرام ناظری، شهره، شکیلا، عارف، عبدالحسین مختاباد، علیرضا قربانی، عماد رام، عهدیه، فایزه، فرامرز اصلانی، فرهاد، فریدون، فریدون فرخزاد، فریدون فروغی، لیلا فروهر، محسن نامجو، محمد نوری، محمدرضا شجریان، مرتضی، مرتضی احمدی، مرجان، مرضیه، منوچهر سخایی، مهستی، مهوش، ناصر صبوری، ناصر چشم آذر، نوش آفرین، هایده، همایون خرم، ویگن، پرویز مشکاتیان، پروین، پریوش، پوران، کوروس سرهنگ زاده، کوروش یغمایی، گلپا، گوگوش، گیتی.

خلاصه آماری

  • مدت فعالیت: ۱۱ سال (۲۰۰۸-۲۰۲۵)

  • تعداد کل هنرمندان: ۶۲ نفر

  • تعداد تقریبی کل پست‌ها: حدود ۳۹۰ پست (بر اساس جمع تعداد پست‌های هر هنرمند)

  • محبوب‌ترین هنرمند: محمدرضا شجریان با ۴۸ پست

  • بخش‌های ویژه: "ترانه‌های محبوب" شامل ۱۰ آهنگ منتخب

این سایت که از سپتامبر ۲۰۰۸ تا دسامبر ۲۰۲۵ فعال بوده، مجموعه‌ای غنی از موسیقی کلاسیک و محبوب ایرانی را گردآوری کرده بود که در نهایت با شعر "ریشه در خاک" شهرام ناظری بر آن پرده نشست.

۱۴۰۴/۷/۱۴

آتشکده ارفع‌ده سوادکوه: میراثی از هویت باستانی مازندران

آتشکده ارفع‌ده سوادکوه، تنها آتشکده کاوش شده در استان مازندران، یکی از سایت‌های مهم تاریخی و مذهبی ایران به شمار می‌آید. این اثر ارزشمند نه تنها نشانه‌ای از حضور و نفوذ معماری ساسانیان در شمال ایران است، بلکه به عنوان سندی از باورها و آیین‌های این دوره، هویت فرهنگی منطقه را غنی‌تر کرده است.

بازدید از آتشکده ارفع ده سوادکوه، تنها آتشکده کاوش شده در مازندران - کانال امرداد در یوتیوب

معرفی روستای ارفع‌ده و آتشکده
ارفع‌ده، روستایی کوهستانی در ارتفاع ۱۵۶۰ متری از سطح دریا، از توابع بخش مرکزی شهرستان سوادکوه با فاصله ۱۵۰ کیلومتر تا تهران قرار دارد. در قلب این روستا، کاوش‌های باستان‌شناسی به کشف بنایی مذهبی منجر شد؛ بنایی که در مرکز خود آتشدانی با تزئینات گچی دارد و شواهد معماری و سفالین نشان می‌دهد تا قرن سوم هجری قمری مورد استفاده بوده است و تا آن زمان آتش این آتشکده روشن بوده.

ویژگی‌های معماری آتشکده
آتشکده ارفع‌ده با پلان چهارطاقی، معماری مذهبی خاص دوره ساسانی را نمایش می‌دهد. این بنا دارای سه تا چهار ورودی بوده، آتشدان گچی زیبایی در مرکز آن قرار داشته و گنبدی بر فراز آن نصب شده بود. دیواره‌ها و ستون‌ها با ملات سنگ و گچ ساخته شده‌اند و آجرهای قالب بزرگ که مشخصه دوران ساسانی است، در ساخت گنبد دیده می‌شود. این مجموعه شامل راهروی طواف، محل حضور موبدان، بخش تطهیر و اتاق‌های جانبی است که همگی در کاوش اخیر کشف شده‌اند.

اهمیت یافته‌های باستان‌شناسی
تا پیش از این، بسیاری از آتشکده‌های شمال ایران صرفاً بر اساس نام در متون تاریخی شناخته می‌شدند و شواهد معماری قابل توجهی در منطقه وجود نداشت. اما آتشکده تپه‌کلای ارفع‌ده نخستین آتشکده دوره ساسانی و پساساسانی است که مدارک کامل‌تری از کاربری آن به عنوان آتشکده ارائه می‌دهد و در فهرست آثار مذهبی پیش از اسلام ثبت شده است.

۱۴۰۴/۶/۳۰

شهر تاریخی عقدا: نمونه‌ای از ستم تاریخی بر زرتشتیان ایران

در دل کویر یزد، شهر کوچکی به نام عقدا واقع شده که داستان پرماجرای آن، نمادی از سرنوشت پر فراز و نشیب زرتشتیان ایران در دوره‌های مختلف تاریخی است. این شهر در گذشته با نام «گبران» یا «گورا» شناخته می‌شد و محل سکونت عمده‌ی زرتشتیان بود؛ مسلمانان در اقلیت قرار داشتند و هویت زرتشتی در فرهنگ و معماری شهر مشهود بود.

حدود هشتصد سال پیش، وزیر دانشمند ایرانی، نصیرالدین طوسی، از این منطقه عبور می‌کند. اهالی شهر، که از هجوم راهزنان و ناامنی رنج می‌بردند، از او می‌خواهند برای حفظ امنیت، دیوار محافظتی و دروازه‌های مستحکم برای شهرشان بسازد. نصیرالدین طوسی با داشتن قدرت سیاسی و مذهبی، این درخواست را مشروط به یک موضوع مهم می‌کند: ساکنان باید از دین زرتشتی خود دست کشیده و به اسلام بگروند تا مشمول حمایت و امنیت شوند. این شرط پس از اتمام ساخت استحکامات و دروازه شهر که با مشارکت زرتشتیان به سرانجام رسیده بود گذاشته می‌شود.

بخش قابل توجهی از زرتشتیان متعصب، حاضر به ترک دین اجدادی خود نشدند و مجبور به ترک خانه و دیار گشته و به مناطق اطراف مهاجرت کردند. اقلیتی نیز بنا به اجبار، اسلام را پذیرفتند. برای پاک کردن نشانه‌های هویتی گذشته، نصیرالدین طوسی مراسم عقد جمعی برگزار کرد و نام شهر را از «گبران» به «عقدگاه» (محل عقد و ازدواج) تغییر داد؛ که بعدها به «عقدا» تبدیل شد.

این روایت تاریخی تنها بخشی کوچک از جبرهای زمانه‌ای است که زرتشتیان در طول اعصار مختلف بر آنان روا شده است. مهاجرت اجباری، تحقیر هویتی و تغییر نام و فرهنگ محلی، همه از جلوه‌های ستم تاریخی نسبت به جامعه زرتشتی ایران بوده است. با این حال بسیاری از سنت‌ها، معماری مانند آتشکده‌ها و رسم‌هایی چون حمل نمادین «نخل» در مراسم سوگواری، نشان‌گر میراث ماندگار زرتشتیان حتی پس از تغییرات اجباری است.    

ماجرای عقدا، نمونه‌ای روشن از این است که چگونه زرتشتیان تحت فشار سیستماتیک مجبور به تغییر مذهب، ترک دیار و یا هضم در فرهنگ غالب شدند و این ظلم تاریخی، بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت و خاطره‌ی جمعی ایرانیان است.


۱۴۰۴/۳/۱۸

تجربه‌ای متفاوت با فیلم چند متر مکعب عشق در یوتیوب


چند شب پیش تصمیم گرفتم فیلمی ببینم که مدت‌ها بود درباره‌اش شنیده بودم، اما فرصت تماشایش پیش نیامده بود: «چند متر مکعب عشق» به کارگردانی جمشید محمودی. خوشبختانه نسخه‌ی کامل فیلم در یوتیوب با کیفیت قابل قبول و زیرنویس موجود بود، و این باعث شد بدون دردسر و کاملاً رایگان آن را ببینم.

روایت عشق در دل واقعیت‌های تلخ

این فیلم داستان عاشقانه‌ای میان «عبدالسلام»، کارگر مهاجر افغان، و «مَرونا»، دختر یکی از کارگران ایرانی است که در یک کارگاه صنعتی در حاشیه‌ی تهران شکل می‌گیرد. فیلم در عین سادگی، بسیار عمیق و تأثیرگذار است. روابط انسانی، نابرابری اجتماعی، بی‌هویتی مهاجران، و حسرتِ زندگی بهتر، همگی با نگاهی واقع‌گرایانه در قاب دوربین به تصویر کشیده شده‌اند.

بازی‌های درخشان، روایتی پر از احساس

بازی‌های حسی و باورپذیر نوید محمدزاده و حسیبا ابراهیمی از نقاط قوت فیلم است. فیلم با ریتمی آرام، اما حساب‌شده پیش می‌رود و در پایان، مخاطب را با سؤالاتی جدی درباره مرز عشق و واقعیت، قانون و انسانیت، تنها می‌گذارد.


اگر به دنبال فیلمی متفاوت، انسانی و پرمفهوم هستید، چند متر مکعب عشق را در یوتیوب از دست ندهید. و اگر آن را دیده‌اید، خوشحال می‌شوم نظر شما را هم بخوانم: آیا شما هم مثل من، تا مدتی بعد از تماشا، درگیر فضای داستان ماندید؟

۱۴۰۳/۱۲/۲

سفر در خواب، خوابمان را نبرد!



سفر در خواب برای من تجربه‌ای بود از گم شدن در لایه‌های تو در توی روایت. استعاره‌ها یکی پس از دیگری می‌آمدند و من، در تلاش برای یافتن یک خط داستانی مشخص، گاهی آن را از دست می‌دادم. شاید این همان ویژگی‌ای باشد که کتاب را هم جذاب و هم چالش‌برانگیز می‌کند؛ بستگی دارد که چطور به آن نگاه کنم.

حین خواندن، مدام حس می‌کردم که قرار نیست این کتاب را با وسواس دنبال کنم. شاید بهتر بود که اجازه می‌دادم متن، خودش مرا ببرد—بدون تلاش برای گره‌گشایی از هر استعاره یا یافتن یک مسیر مشخص. انگار این کتاب را باید "بار دیمی" خواند، رها و بی‌تکلف، تا بتوان از فضای شاعرانه و رازآلود آن لذت بیشتری برد.

۱۴۰۳/۱۱/۲۹

در ستایش شکست و امید!

مصطفی مستور دیدی بدبینانه به امید دارد، که می‌فهمم. امید به تنهایی و بدون داشتن تلاش و کوشش به جایی نمی‌رسد. این ویدیو را گوش دهید و این نکته را هم در پس ذهن داشته باشید.

شکست، آغاز راهی تازه

شکست، آن دشمنی که بسیاری از آن می‌هراسند، در حقیقت دوست و راهنمایی پنهان است. هر گامی که به زمین می‌خوریم، فرصتی است برای برخاستن؛ فرصتی برای آموختن، برای رشد کردن، برای یافتن مسیرهایی که پیش‌تر نمی‌دیدیم. شکست نه نشانهٔ ناتوانی، بلکه سندی بر تلاش‌های ماست.

در این سفر، امید مانند چراغی است که راه را روشن می‌کند. اما امیدِ تنها، بدون گام برداشتن، بی‌ثمر است. امیدی که در دل بنشیند و در عمل متجلی نشود، تنها رؤیایی خام است. امید واقعی آن است که دست در دست تلاش بگذارد، که با عرق جبین و قدم‌های استوار همراه باشد.

ناامیدی اما، زنجیری است که انسان را در سکون و رکود نگه می‌دارد. کسانی که به ناامیدی تن می‌دهند، هیچ‌گاه شکوه پیروزی را نخواهند چشید. آن‌ها از ترس شکست، خود را از تجربه‌های تازه محروم می‌کنند و در نهایت، فرصت زیستن را از کف می‌دهند.

اما آنان که امید را با تلاش در هم می‌آمیزند، جهان را به تسخیر در می‌آورند. آنان می‌دانند که هر شکست، پلی است به سوی پیروزی؛ هر زمین خوردن، درسی است برای ایستادن محکم‌تر. امید به تنهایی، معجزه نمی‌کند؛ اما امیدی که با قدم‌های استوار همراه شود، دنیا را تغییر می‌دهد.

پس بیاموزیم که شکست را در آغوش بگیریم، امید را در دل زنده نگه داریم و با گام‌های استوار به سوی فردایی بهتر حرکت کنیم. پیروزی از آنِ کسانی است که از شکست‌ها، نردبانی برای صعود می‌سازند.

۱۴۰۳/۱۱/۲۷

پیر مرد و دریا - کتابی از ارنست بابا

پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی، داستانی کوتاه اما عمیق درباره‌ی تلاش، امید و پایداری است. این رمان با زبانی ساده اما پر از تصاویر شاعرانه، مبارزه‌ی پیرمردی ماهیگیر به نام سانتیاگو را با یک ماهی غول‌پیکر در دل دریا روایت می‌کند. زیبایی کتاب در سادگی و قدرت آن نهفته است؛ از توصیفات دقیق دریا و طبیعت گرفته تا نمایش عزم و تنهایی انسان در برابر سختی‌ها. همینگوی با سبکی مینیمالیستی، روحیه‌ی شکست‌ناپذیر سانتیاگو را نشان می‌دهد و پیام‌هایی از امید، شجاعت و افتخار را در قالب داستانی فراموش‌نشدنی به تصویر می‌کشد.